Amid the past
The curiosity and playfulness forced me to pay a short visit to everywhere.
To be in some of these places or times; I was born too late; it’s a pleasure that I can take my imagination to these places or stand near their remains and conceive myself at that age.
Sometime being at that age is playing the role of other ones and playing is always nice.
|
|
|
|
در میان گذشته
کنجکاوی و شیطنت وادارم میکند هرجایی سرک بکشم.
برای بودن در بعضی از این مکانها یا زمانها؛ خیلی دیر به دنیا آمدهام؛ خوب است که میتوانم خیالم را به این مکانها ببرم و یا کنار باقی ماندههایش باستم و بودنم را در آن زمان تصور کنم. گاهی این بودن، بازی کردن در نقش دیگران است و بازی همیشه لذت بخش است.