Patchwork
1388 "چهلتکه"، به مناسبت روز زمین، کارمشارکی با 440 دانشآموز دبیرستان دوره اول ، ارائه بصورت چیدمان، پرفورمنس و ویدئوآرت، نگارخانه هُژَبر، خرمآباد.
2009 “Chehel Teke” art work with participation of 440 junior high school student, Hajbar Gallery, Khoramabad, Iran.
چهل تكه
چهل عدديست نمادين براي فرهنگ هاي مختلف و كثرتيست خاص كه يك معيار محسوب مي شود. (چهل دختر، چهل دزد،چهل منبر،چله نشيني و ...). شكل دست و پا، نمادهايي هستند برگرفته از آيين هاي كهن كه در اغلب فرهنگ ها و در شكل هاي مختلف و معاني فراوان مي توان آن ها را يافت. دست از جمله نشانه هايي است كه انسان هاي اوليه بر ديوار غار از خود به يادگار گذاشته اند. در بعضي از فرهنگ ها با مشاهده كف دست، طالع آن شخص را پيشبيني مي كنند و همچنين دست چشم دوم انسان هاست. پيشينه بكارگيري شكل پنجه با انگشتان باز، در كشور ايران به قبل از اسلام برمي گردد و امروزه نمادي ازعباس برادر امام سوم شيعيان است و نيز نشاني از پنج تن آل عباست. شكل " پا " نيز قدمت بسيار دارد؛ از جمله كهن ترين آن، تصاوير كف پاي بودا؛ حدود 100 سال پيش از ميلاد است كه ميان آن "چرخ قانون" نقش بسته. بعدها كف پا گاهي نشان هفت ظهور و يا علامتي از طلسم هاي خوشبختي كه ژاپني ها ابداع كردند. در ميان ايرانيان نقش كف پا يادآور قدمگاه است؛ جايي كه پاي پيامبري يا امامي يا بزرگي به آن رسيده باشد؛ همچون " قدمگاه آدم "، " قدمگاه خضر"، "قدمگاه همه هينگ " و ...
"دست" و "پا" براي من نشاني از حضور انسان است و "چهل تكه" هنري است زنانه و رايج ميان اقوام مختلف ايران كه از دوختن پارچه هاي رنگي كنار هم، روانداز و يا فرش رنگيني ساخته مي شود و با سوزن دوزي، زيبايي بيشتري پيدا مي كند. عقبه چهل تكه و سوزن دوزي مربوط به زنان است و هنري زنانه محسوب مي شود. چهل تكه از پارچه هاي دم قيچي و يا لباس هاي كهنه ساخته مي شد كه اين خود يك نوع بازيافت سنتي است كه در جامعه ما وجود داشته.
تصميم گرفتم هنر زيباي تكه دوزي و سوزن دوزي را كه در گذشته نه خيلي دور در ميان زنان لرستان رايج بوده، توسط دختران نوجوان اين ديار زنده كنم. از شاگردانم كه بيش از 440 دختر 11 تا 14 سال هستند، خواستم كه با كمك هم چهل تك هایي بسازيم. طي دو مرحله كه هركدام حدود 40 روز به طول انجاميد؛ طراحي، انتخاب رنگ، دخت و سوزن دوزي چهل تكه ها انجام شد. هر چهل تكه، از چهل تكه با نقش "دو دست" و يا " دو پاي" چهل دختر نوجوان كه هركدام از تكه ها را خود آنها دوخته بودند؛ ساخته شده و نماديست از هنر و حضور اين انسان ها. در اين كار از پارچهها و وسايل تزييني دورريز كه زباله محسوب ميشدند، استفاده شده و به همين دليل اين كار را ميتوان جزء كارهاي محيطي قرار داد و جزء هنر بازيافت.
Number "Forty" is a symbol for different cultures and it is a special number that is a criterion; (Forty girls, forty thieves, forty days of worship, etc.). The shape of the hands and feet are symbols of ancient rituals that can be found in most cultures and in many different forms and meanings. The hand is one of the signs that early humans left on the cave wall. In some cultures, with looking at the palm of the hand predicts a person's future; and also the hand, the second eye of human beings. The history of using the paw shape with open fingers in Iran dates back to pre-Islamic times, and today it is a symbol of Abbas, the brother of the third Imam of the Shiites. It is also a sign of five holy people in Islam. The "foot" shape is also very old; among the oldest are images of the soles of the feet of the Buddha; It is about 100 years BC, in that draw the "wheel of law". Later, the soles of the feet sometimes show seven appearances or a sign of spells of happiness which the Japanese invented. Among Iranians, the role of the sole of the foot is reminiscent of the passage of a holy person; where the foot of a prophet or an imam or a great man has reached; such as "Adam's footprint", "Khezr footprint", etc.
For me, "hand" and "foot" are a sign of human presence, and "patchwork" is a feminine and popular art among different ethnic groups in Iran, which is made by sewing colored fabrics together, a blanket or a colorful carpet, and with a needle. Embroidery becomes more beautiful. Date of patchwork and needlework is related to women and is considered a feminine art. Patchwork were made from old clothes, which is a kind of traditional recycling that has existed in our society.
I decided to revive the beautiful art of patchwork and needlework, which was common among Lorestan women not so long ago, by the teenage girls of this land. I asked my students, who were more than 440 girls aged 11 to 14, to make some patchwork. During two stages, each lasting about 40 days; The design, color selection, embroidery and needlework of patchworks were done. Each patchworks, forty pieces with figure of "two hands" or "two feet" of forty teenage girls, each of which was sewn by themselves; It is made and symbolizes the art and presence of these people. In this work, discarded fabrics and decorative items that were considered as waste were used, and for this reason, this work can be considered as an environmental work and a part of recycled art.
At school, Work process
تعدادي از دانش آموزان مدرسه راهنمايي شهداي فرهنگي خرم آباد ،دوشنبه ششم اسفند
با همياري هم حدود سيصد تكه دوزي را كنار هم دوختند تا چهل تكه هايي از آن ها بسازند
خرم آباد، 1387.12.6
اسامي دوستاني كه در دوختن تكه ها به من كمك كردند تا چهل تكه ها را بسازيم:
زينب اكبريان - نرگس بابا خاني - آيدا بهاروند - الهام بيرانوند - سبا بيرانوند - هانيه بيرانوند - فاطمه بيرانوند - سپيده پاپي - گلناز جعفري - بهاره حسنوند - نرگس داشادي - نسيم داناي توس - حنانه رضايي - فهيمه دريكوند - مريم دريكوند - آزاده دريكوند - پريسا دلفان - فاطمه دلفان - پرستو رشيدي - كيميا رشيدي - راضيه زهراكار - سحر شاهوردي - مهتاب شمس- كيميا طولابي - فاطمه عيني وند - نرگس عياضي - دريا فرهادي - نسرين فولادي - فاطمه كاظمي - عارفه كهزادي - بهاره محمدي ميرزايي چگني - راحله ميرجعفري - سپيده ولي منش - بهناز ياسمي و با تشكر از بهاره كه هماهنگي هاي گروه را به عهده گرفت و در واقع مدير اين برنامه بود.
----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
استاد احمد نادعلیان:
دست ها – پاها: نمایشگاه کارهای مشترک تارا گودرزی و دختران خرم آباد
نمایشگاه آثار مشترک تارا گودرزی و دختران خرم آبادی ساعت ۵ عصر یکشنبه بیست و چهارم خرداد ماه خرم آباد ـ میدان ۲۲ بهمن ـ ساختمان اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی خرم آباد ـ تالار شهید آوینی افتتاح خواهد شد.
تارا گودرزی که در چند سال گذشته به صورت پیوسته در جشنواره های متعدد هنر محیطی چیدمان ها و اجرا هایش را به صورت فردی و گروهی ارائه داده است.
جدیدترین اثر او چیدمانی است که مرکب از تكه دوزي و سوزن دوزي می باشد. اندازه آنها اغلب 180*270 سانتی متر است و تصاویر ذهنی دست ها و پا ها را نشان می دهند. این اثر در چند ماه گذشته با مشارکت بیش از چهارصد دانش آموز دختر بین سنین 11 الی 14 سال شکل گرفته است.
علاوه بر چیدمان سوزن دوزهای و تکه دوزی ها، عکس ویدنو نیز ارائه می شود. دانش آموزانی که در این سوزن دوزی ها سهم داشته اند، نیز در روز افتتاحیه هنر اجرا خواهند داشت.
این اثر از چند جهت حائز اهمیت است. در وحله اول وجه زیست محیطی آن می باشد. شایان ذکر است که غالب مواد مورد استفاده از این اثر از دور ریز پارچه های کهنه جمع آوری شده است. از اینرو به فرهنگ بازیافت اهمیت می دهد. در گذشته دور پارچه های چهل تکه نیز بر این اساس شکل می گرفتند. حال در این اثر خلاقیتی که ریشه در فرهنگ بومی دارد با ضرورتی که امروزه در یک گستره جهانی مطرح شده است هم خوانی دارد.
این هنر از سویی با مدیریت یک فرد انجام شده است، ولی نه تنها تک تک دانش آمورزان، بلکه خانواده های آنان در شکل گیری آن سهم داشته اند. در هنر محیطی ایران خلاقیت فردی با تعامل جمعی همراه است.
وجه دیگر از این اثر که مهم می باشد ملاقات هنر جدید با هنر عامه می باشد. این هنر علاوه بر این که این قابلیت را دارد که در حوزه جهانی ارائه شود، برای مردم عادی نیز قابل فهم می باشد. زیرا از هنر آنان بر گرفته شده است و در فرایند ایجاد آن، آنها نیز سهم داشته اند.
این هنر هنری است زنانه یا به عبارت دیگر دخترانه. در چند دهه گذشته زنان در یک حوزه جهانی سعی داشته اند یادآور شوند که در طول تاریخ هنر آنان نادیده گرفته شده است. حال که در دانشکده های هنری اغلب هنرجویان را دختران تشکیل می دهند، ما نیازمند بومی سازی بسیاری از حرکت های اجتماعی هستیم. بدین سان ما از فرهنگ دهکده جهانی چیزهایی را یاد می کیریم و سهم هنر دهکده خودمان را عرضه می داریم.
----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
شبکه ایران- محمود مکتبی: هفته آینده نمایشگاهی با عنوان «چهلتکه» در نگارخانه شهید آوینی شهر خرمآباد برگزار میشود و طاهره گودرزی آثار چهلتکهای را که با مشارکت بیش از 440 نفر از دانشآموزان دو مدرسه دخترانه در این شهر خلق کردهاند همراه با یک «فتو ویدئو» در همین رابطه به نمایش خواهد گذاشت. این چهلتکهها که از نقشهای متنوع دستها و پاها شکل گرفتهاند، از حدود ششماه پیش توسط همین دانشآموران و با ایدهپردازی و مدیریت طاهره گودرزی آغاز شده و برای این نمایشگاه به شکل نهایی خود رسیدهاند. در این آثار هر کدام از دانشآموزان با سلیقه و نگاه خود و با استفاده از پارچههای دور ریز، نقشهای متفاوتی را به وجود آورده بودند که در نهایت در کنار یکدیگر به یک اثر مشترک تبدیل میشد. همچنین افتتاح این نمایشگاه همراه با یک اجرا خواهد بود.
آثار این نمایشگاه با آنکه نخستین نمایش خود را در شهری دور از تهران و به نوعی دور از جریان اصلی رفتوآمدها تجربه میکند اما توان و انرژی موجود در این چهلتکهها میتواند دلیل کافی برای پرداختن به آنها و حتا سفر به این شهر و شرکت در این کار جمعی را فراهم کند. آثاری که به طور حتم در صورت ادامه یافتن و رسیدن به یک پختگی و اجرای مناسب میتوانند حرفهای زیادی را برای گفتن در فضای حرفهای داخل و خارج از کشور داشته باشند.
طاهره گودرزی از جمله هنرمندان جوانیست که در چند سال اخیر و در زمینه هنر معاصر در ایران فعالیت مستمری را از خود نشان داده است و آنچه را که به وضوح در آثار این هنرمند میتوان مشاهده کرد، توجه به یک جنبه انسانی در هنر و بهرهگیری از سنتها و فرهنگ عامهای است که گاه مربوط به فرهنگ بومی یک منطقه میشود و گاه رو به سوی یک فرهنگ جهانی دارد. اما استفاده از این فرهنگ همیشه همراه با خطر یک است، خطری که میتواند یک هنر برآمده از فرهنگ را در نهایت به سوی تخریب یک فرهنگ رهنمون سازد. تخریبی که امروز وسیلهای برای مطرح شدن بسیاری از افراد در خارج از این کشور میشود.
چهلتکههای دست و پا اثری مشارکتی و برآمده از متن یک هنر و عملی زنانه هستند که اگر بخواهیم به ریشههای آن برگردیم میتوانیم به هنر زیبای تکهدوزی و سوزندوزی زنان قومهای مختلف در ایران اشاره کنیم. هنری که در گذشته نه چندان دور در میان زنان لرستان رایج بوده و این بار توسط این هنرمند و دختران نوجوانی که او را همراهی کردهاند، بار دیگر در این دیار زنده میشود.
تکهدوزی هنری زنانه و رایج میان اقوام مختلف ایران است که از دوختن پارچههای رنگی کنار هم، روانداز و یا فرش رنگینی ساخته میشود و با سوزندوزی، زیبایی بیشتری پیدا می کند اما گودرزی در این اثر نگاهی را به نمایش میگذارد که نه رویکردی فمنیستی است و نه بازسازی بدون ایده یک فرهنگ. آنچه که این هنرمند موفق به بیان آن میشود، نمایش جنبه انسانی یک هنر با بیانی معاصر است.
نقش دست و پا در این اثر هر کدام نشانهای از انسان است که هر کدام از افرادی که در این اثر مشارکت داشتهاند، این نقشها را بر اساس نوع نگاه و فرهنگ خود و با استفاده از پارچههای دور ریز به وجود آوردهاند. نقشهایی که در کنار یکدیگر مجموعهای از نگاههای مختلف انسانی به دست و پا را نشان میدهند و از لحاظ بصری نیز به یک کلیت خوب از رنگها و نقشها میرسند.
اما نکته دیگری که علاوه بر ایده و جنبه انسانی این هنر به چهلتکهها وجهی معاصر میبخشد، مشارکتی بودن این اثر است، اتفاقی که نمونههای کمی از آن را در هنر معاصر ایران شاهد هستیم. مشارکت و کار گروهی در زمینه هنرهای تجسمی سابقه چندان طولانی ندارد و با آنکه نمونههای مختلفی از کارهای گروهی در زمانهای دور وجود داشته اما هیچکدام نگاه امروز ما را به یک کار گروهی و مشارکتی نداشتهاند. نگاهی که به طور مثال در همین چهلتکهها به چشم میخورد و هنرمند اصلی به صورت آگاهانه و یک انتخاب، افراد زیادی را در جریان و چرخه ساخت یک اثر هنری وارد میکند، کسانی که پیش از این با یک فاصله از اثر هنری تنها مخاطب نامیده میشدند.
این مشارکت در ساخت یک اثر هنری زمانی به آن انرژی و جذابیت بیش از پیش میبخشد و میتواند به عنوان یک کار حرفهای در این زمینه پذیرفته شود که نگاه هر یک از افراد مشارکت کننده به نوعی در اثر دیده شده و افراد هر کدام نقشی هرچند کوچک بر روند ساخت آن اثر داشته باشند. این مشارکت که به خوبی در اثر «چهلتکه» دیده میشود، افراد مختلف را که شاید آشنایی آنها با هنر خیلی ابتدایی هم باشد به گونهای وارد کار میکند که نقش خود را به همان اندازه که لازم است ایفا میکنند و کار را از یکدستی حاصل از یک نگاه خاص میرهاند. اما با این وجود نقش هنرمند اصلی همچنان به عنوان ایدهپرداز و مدیر آن اثر باقی میماند، چراکه افراد کشارکت کننده با تمام تاثیرگذاریشان در نهایت سلیقه و نگاه خود را در راستای ایده و نگاه اصلی پیمیگیرند.
این هنرمند به واقع در چهلتکه راهی را ادامه میدهد که شاید نخستین بار در کار پیشکش و فریاد آغاز کرده بود و اینبار «دست» به عنوان نشانهای از انسان به گونهای دیگر نمایش میدهد. البته هرچند که دست به عنوان یک موضوع تکرار شونده در چند کار گودرزی بکار گرفته میشود اما به نظر میرسد جای کار بیشتری داشته باشد تا به یک کار جاافتاده و به اصطلاح پخته رسیده و بی آمدن نام این هنرمند مشخصا به نمادی از هنر این فرد تبدیل شود. آنچه که در کارهای طاهره گودرزی علاوه بر مطالعات فرهنگی و دقتی که این هنرمند بر فضای فرهنگی برآمده از آن دارد، جسارتی است که برای ساخت آثار هنری خود بکار میگیرد. هرچند که این جسارت در برخی موارد به علت ناکامی در اجرا چندان موفق عمل نمیکند اما نخستین تفاوت یک هنرمند واقعی از یک فرد معمولی را نشان میدهد که در ادامه کار و کسب تجربه میتواند به نتیجه خوبی برسد، چراکه تنها یک هنرمند جسارت بیان موضوعاتی را به خود میدهد که شاید بسیاری از افراد توان بیان آن را نداشته باشند و یا خیلی سرسری از آن بگذرند.
در انتها آنچه را که میتوان از کارهای این هنرمند نتیجه گرفت این مسئله است که نگاه گودرزی با آنکه هنوز به نگاه شخصی او بدل نشده است اما ما را به سوی نگاه متفاوتی پیش میبرد که به طور مثال در کاری مانند «کپک» میتوان آن را مشاهده کرد، نگاه که همانگونه که پیشتر نیز اشاره شد بیشتر برآمده از فرهنگ عامه مردم و خصوصا فرهنگیست که خود هنرمند در آن رشد و زندگی کرده است. نکته دیگر حس صمیمی و زنانهای است که از این آثار به مخاطب منتقل میشود و باید امیدوار بود تا این صمیمی بودن در ادامه تبدیل به ژستهای روشنفکرانه اما بیدغدغه بسیاری از هنرمندان سالهای اخیر کشور نشود. تا بیان یک فرهنگ تبدیل به ضدیت با آن فرهنگ نشود، مثال روشنتر این دست آثار چادرآرت و پرترههای منزجر کنندهای است که از یک مسئله فرهنگی و به بهانههای روشنفکری، یک سری کارهای ضدفرهنگی را به وجود میآورد. طاهره گودرزی هنرمندی متفاوت از نسلی است که تازه پا عرصه هنری گذاشته و با تمام پویایی که در فضای هنری ما ایجاد کردهاند اما هنوز به کارهای شستهرفته خاص خود نرسیدهاند و شاید آنچه نیازش احساس میشود کمی اعتماد به این هنرمندان و گذشت زمان است.
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
محمود مکتبی:
گفتوگو با تارا گودرزی درباره نمایشگاه «چهلتکه»
به دنبال زنده كردن سنتها نيستم
من در خانوادهاي بزرگ شدهام كه هنوز از سنتها فاصله چنداني نگرفته و در دنيايي زندگي ميكنم كه به سرعت در حال تحول است.
شما این اثر را چگونه آغاز کردید و ایده اصلی آن چگونه شکل گرفت؟
پیشتر قرار بود ويدئو آرتي در راستاي هنر زنانه ساخته و عمل دوختن را كه آفرينشي در پي دارد پر رنگتر از هر زمان در معرض ديد مخاطب قرار دهم. در اين باره با استاد احمد نادعليان چند جلسه مشورت كردم و ايشان پيشنهاد دادند كه با شاگردانم كار مشاركتي انجام دهم. در ابتدا باور نداشتم كه دانش آموزان دوره نديده بتوانند كار قابل ارائهاي را تحويل دهند براي همين به دنبال اجراي ايدههاي ديگري رفتم؛ مثلا ارائه وسايل پارچهاي آشپزخانه با نقش دست و پا، وسايل اتاق خواب با همين نقش، اما در نهایت به چهل تكه رسيدم. چهل تكه از پارچههاي دم قيچي و كهنه تهيه ميشود و با دوختن اين تكهها به همديگر رو انداز يا زير اندازي رنگين درست ميكنند. در ادامه شباهتي ديدم بين چهلتكه كه يك شكل واحدي است كه از اجزاء كوچكتر درست ميشود با دانش آموزان يك مدرسه كه كنار هم جمع واحد را ميسازند. به همین منظور تصميم گرفتم به مهارت شاگردانم اعتماد كنم و ساخت چهلتكهاي را به همراه آنها شروع كنم كه هر تكهاش را يك نفر ساخته باشد.
آنچه بیش از همه چیز در این اثر مورد توجه شما قرار داشته است، چه مسئلهای بوده؟ نگاه شما به دستها و پاها بر اساس دیدگاهتان در نوشته چهلتکه، نگاهی معطوف به انسان است. این نگاه شما به انسان همان نگاهی است که در اثر پیشکش داشتهاید یا انسان در این اثر از جنبهای دیگر مطرح میشود؟( در اثر پیشکش دست نمادی از مرگ و نابودی انسانها است اما در این اثر به نظر نمیرسد که قصدی برای مطرح کردن جنبهای صرفا انسان دوستانه مانند اثرهای پیشین داشته باشید.)
در كارهاي پيشينم دست هميشه نمادي از انسان بوده است. در پيشكش دستها نمادي هستند از انسانهايي كه ميروند تا حيات را به ديگران هديه دهند؛ اما در چهلتكه دست نماد حضور دختران نوجواني است كه آفريننده آن هستند؛ البته در اين كار نیز دست نمادي از انسان است؛ ولي اين بار نشاني است از افرادي خاص، كساني كه شايد براي انجام كارهاي بزرگ باورشان نداشته باشيم. وقتي كار چهلتكهها با نقش دست به پايان رسيد و قرار شد براي تكميل كار دوباره چهلتكه بسازيم از شاگردانم خواستم اين بار از طرح پا به روي تكههايشان استفاده كنند. پا نيز نشاني از حضور است. حضوري كه به زمان گذشته تعلق داشته. در فرهنگ ايراني نقش پا يادآور قدمگاه است، مكاني كه در زمانهاي دور بزرگي از آنجا عبور كرده. از دانش آموزانم خواستم نقش پاهايشان را ماندگار كنند چون هر انساني بزرگي است قابل ستايش، كه شايد ديگران اين را نميدانند.
نکته مهمی که به این اثر تنوع و جذابیت میبخشد مشارکتی بودن و حضور بیش از 440 دانشآموز است، شما حضور این دانشآموزان را در چه راستایی میبینید و انتخاب آنها از چه جهت بوده است؟ فکر میکنید این دانشآموزان چه تاثیری بر کار شما داشتهاند؟
در اين كار دانش آموزان دو مدرسه راهنمايي شركت داشتهاند يعني تمام شاگردانم و كار هيچ كدام به عنوان كار ضعيف رد نشده است. در ابتداي كار فكر ميكردم از بين هر دويست نفر شايد بتوان چهل فرد مستعد را براي اين كار انتخاب كرد ولي با توجه به برنامهريزي دقيق و مرحله به مرحله پيش بردن كار و رفع اشكالات در طول هر دوره و مهمتر از همه اعتماد به تك تك بچهها و احترام گذاشتن به علايقشان، نتيجه كار چيز ديگري شد. فكر ميكردم بتوانم با كمك بچهها يك چهل تكه بسازم ولي حالا بيست چهلتكه و سه چادر تكهدوزي شده وجود دارد كه حاصل كار مشاركتي بيش از 440 دختر نوجوان است. همچنین در ابتدا بعضي از بچهها براي انجام كوكها از مادر و يا ديگر بستگانشان كمك ميگرفتند ولي براي انجام كار دوم كه دوختن تكههايي با نقش پا بود ديگر به مهارت مورد نياز دست يافته بودند و اين براي من و خودشان لذت بخش بود. براي اين كار دانش آموزانم را انتخاب كردم چون بيشتر از هر گروه ديگري با آنها در ارتباط بودم و امكان انجام كار بلند مدت برايمان فراهم بود و در ضمن بهترين راه براي انجام كار مشاركتي یا فعاليتي زنانه، انجام كار با گروهي زنانه و بهتر است بگويم دخترانه است.
شما با مشارکت دختران به بازسازی یک فرهنگ کهن(تکهدوزی) پرداخته و همچنین سعی در ارائه نگاهی امروزی و بیانی معاصر داشتهاید، بیان و وجه بصری و دیداری اثر «چهلتکه» در مواجه مخاطب با آن را چگونه میبیند؟ فکر میکنید اجرای این اثر جدای از مفاهیم مورد نظر شما چگونه بوده است؟
اولين چيزي كه در چهلتكهها ديده ميشود طرحهاي واحد دست يا پا با ارائههاي متفاوت است. هر دانش آموز بدون تاثيرپذيري از ديگري، تصور خود را از دست يا پا به روي تكه مخصوص خود، تكه دوزي يا سوزن دوزي كرده و اين تنوع براي بيننده بسيار جالب است. كنار هم قرار گرفتن پارچههاي رنگي و بازيافتي هر بيننده را به ياد سنت چهلتكهدوزي كه خيلي هم از آن دور نشدهايم مياندازد؛ البته اين سوال كه چرا دست يا پا به عنوان نقش انتخاب شده مدام مطرح ميشود و مطرح شدن سوال باعث ميشود كه مخاطب در پي جوابي باشد كه در كنار زنده كردن يك سنت زيباي كهن و جهاني، من در پي ایجاد آن سوال بودهام؛ يعني همان نشان دادن وجود مهم انسانها.
رویکرد زنانه این اثر از نگاه شما چگونه است؟ با توجه به اینکه در کارهای مانند چادر نیز شما نگاهی به مسئله زن در جامعه دارید. آیا این حرکت ،حرکت زنانه بوده است یا بیشتر نگاه انسانی بر این وجه زنانه غلبه دارد؟
وقتي براي اولين بار كار پوشش را اجرا كردم ديدي اجتماعي از حضور زن بر كارم حكم فرما بود؛ ولي با ادامهي اين كار بيشتر خودم را به عنوان يك انسان و يك اعتقاد در ميان كار ديدم. منظورم از اعتقاد، اعتقادات مذهبي يا اعتقادات حاكم بر جامعه نيست. به دنبال خودم بودم و چون پوشش چادر را سالها در بر داشتم، خودم را در ميان كار با اين پوشش ميديدم. مسلما زن بودنم بر كارهايم بيتاثير نيست ولي در پي پررنگ كردن آن نيستم و اگر نتيجه فعاليت من كاري زنانه ميشود نشات گرفته از نوع آفرينشم است. در كار چهلتكه به دنبال راهي بودم براي به نمايش گذاشتن حضور انسانهاي معمولي به عنوان با ارزشترين مخلوقاتي كه نبايد از آنها غافل شد؛ و چون گروهي كه ميتوانستم با آنها كار مشاركتي را به بهترين نحو دنبال كنم، دختران مدارسي بود كه در آنها تدريس داشتم، كار تكهدوزي كه هنري زنانه بود را انتخاب كردم چون اين فعاليتي است كه دختران بهتر از هر كار ديگر از عهده آن برميآيند و حتي اگر مهارت آن را هم نداشته باشند مادرانشان حتما از اين هنر بيبهره نيستند و هر شاگرد معلمي براي اين كار در خانه دارد. البته زيبايي اين كار به همين درگيري خانه و مدرسه و آموزش مادر به دختر همچون گذشتهها است. درست است كه كار در قالبي زنانه ارائه شده ولي هدف من به نمايش گذاشتن وجود و حضور انسانهاي درگير در اين كار است و در ادامه آن هر شخص معمولي ديگري.
برخورد مخاطبان نمایشگاه با این اثر چگونه بود؟
هدف اصلي من در به نمايش گذاشتن اين كار در واقع مطلع كردن دانش آموزان و خانوادههاي آنها از نتيجه اين كار گروهي بود و براي همين براي بازديد عموم اطلاع رساني گستردهاي صورت نگرفته بود. با اين حال عدهي قابل توجهي از اين نمايشگاه ديدن كردند. كساني كه در اين كار مشاركت داشتند، تا وارد سالن ميشدند سعي ميكردند كار خود را پيدا كنند و بعد با افتخار آن را به همراهان خود نشان ميدادند. اغلب بازديدكنندگان دوست داشتند مقابل يك چهلتكه باستند و عكس يادگاري بگيرند و دختران چادرهاي تكهدوزي را به سر كرده و عكس ميگرفتند. كودكان هم به پشت چهلتكهها رفته و با شادي قايم باشك بازي ميكردند. برايم جالب بود كه پسران جوان اغلب با ترديد وارد ميشدند انگار كه نميدانند در چنين فضاي زنانهاي ميشود قدم گذاشت يا نه. بيشتر مخاطبان از اين اثر چهلتكه را درك ميكردند تا هر چيز ديگري.
احمد نادعلیان از این اثر با عنوان ملاقات هنرجدید با هنر عامه نام میبرد، شما تا چه اندازه با این نگاه هم راستا بودهاید؟ آیا خود شما نیز علاقهمند به استفاده از فرهنگ و هنر عامه در کارهایتان با بیانی معاصر دارید؟ تا چه اندازه در این زمینهها به مطالعه فرهنگی پرداختهاید؟
اگر اين اثر بوجود آمده پشتوانهاش وجود يك سنت در گذشته بوده. من در خانوادهاي بزرگ شدهام كه هنوز از سنتها فاصله چنداني نگرفته و در دنيايي زندگي ميكنم كه به سرعت در حال تحول است. براي زنده كردن سنتهاي زيبا و يا بيان مفهومي خاص، هنر معاصر را بستري خوب ميدانم. بهطور خاص به دنبال زنده كردن سنتها نيستم؛ بلكه آنها را ظرف خوبي ميبينم براي به نمايش گذاشتن مطلبي كه ميخواهم نمايان و يا نمايانتر كنم. من در يك خانواده معمولي به دنيا آمدهام. اين خانواده از همان فرهنگ و هنري بهرهمند است كه ديگر خانوادههاي عامه از آن برخوردارند پس به آن چيزي ميپردازم كه با آن بزرگ شدهام. به دانستههايم اكتفا نميكنم و براي آن كه به بيراهه نروم مدام در پرسوجو هستم كه نكند به خاطر زندگي در دنيايي معاصر، قالب سنتي را كه براي كارهايم انتخاب ميكنم به اشتباه به نمايش بگذارم.
این اثر در زماني نزدیک به 6ماه ساخته شده و نهایتا در قالب چهلتکهها به نمایش درآمده است، آیا قصدی برای نمایش این روند در نمایشگاههای دیگرتان دارید یا آنکه اثر نهایی برای شما همان چهلتکهها هستند؟
من چهل تكه ها را اثر نهايي نميدانم؛ مدت زماني كه همراه با اين دانش آموزان مراحل كار را طي ميكردم در نظر من يك اثر مشاركتي است. در اين نمايشگاه عكس ويدئوي ارائه شده كه هر دانش آموز را همراه با اثر خودش به نمايش ميگذارد. در نمايشگاه بعد اگر امكاناتش فراهم شود مستند كوتاهي از كنا هم دوختن اين چهلتكهها توسط بچهها و عكسهايي از مراحل كار در طي اين 6 ماه ارائه ميدهم تا مخاطب از روند كار بيشتر آگاه شود. چادرهاي تكهدوزي شده هم دوباره به نمايش گذاشته ميشوند تا بازديدكننده در صورت تمايل بتواند با كار بيشتر درگير شود-از چادرها به عنوان پوششي رنگين استفاده كند وبه كمك عكاسي آن لحظه را براي خود به يادگار داشته باشد- همانطور كه گفتم بازديد كنندگان اغلب مقابل چهلتكهها ميايستادند و عكس يادگاري ميگرفتند كه اين را من درگيري مخاطب با كار ميدانم.
سن افرادی که در این اثر مشارکت داشتهاند چیزی در حدود 11 تا 14 سال بوده است، فکر میکنید اگر به جای این دختران نوجوان از زنانی با سنی بالاتر استفاده میکردید چه تاثیری بر کار شما میداشت؟ اصولا شما تا چه اندازه در انتخاب این دختران حساس بودهاید؟
بچه ها در اين سن اغلب با فن دوختن آشنا ميشوند و در ضمن هنوز از خلاقيتها و تخيلات آزاد كودكيشان دور نشدهاند و به شركت در كارهاي گروهي نيز علاقه نشان ميدهند مثل يك بازي دسته جمعي كودكانه و اين انرژي كار را خوب پيش ميبرد. شايد خانمهايي مسنتر از اين گروه سني كار دوخت را خيلي بهتر انجام دهند ولي اغلب از بكار بردن خلاقيت و دور شدن از چيزي كه ديگران بپسندند هراس دارند. البته شايد نتيجه كار متفاوت ميشد ولي مطمئن هستم كه با راهكاري جداي از شيوه قبلي اثر ديگري خلق ميشد و اين گروه سني كاري مخصوص به خود را ميطلبد و در آن كار نتيجه ديگري آفريده ميشود.
در پایان هرگونه توضیحی که برای روشنتر شدن این اثر لازم میدانید بفرمایید.
ايده دوخت تكههايي با نقش دست به روي چادر از اثر پنچه گلي به روي چادر زنان در روز عاشورا در خرمآباد گرفته شده و چادري كه پايين آن را دور تا دور نقش پا دوختهاند مرا به ياد هر بار برگشتنم از بيرون به خانه مياندازد.
پایان مطلب/
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
ما اینجا هستیم
در ادامه پروژه "چهل تکه" ، با دانش آموزان مدرسه شهدای فرهنگی کار مشارکتی دیگری انجام دادیم. در این همکاری، هنرآموزان دستکش هایی با پارچه های دم قیچی و لباس های غیر قابل استفاده، تهیه کردند و آنها را با مهره های قدیمی و گلدوزی تزئین کردند.
we are here
Following the "Patchwork" project, we did another collaborative art with the students of the Shohaday Farhangi high School. In the collaboration, the students made gloves with old fabrics and unusable clothing, and decorated them with old beads and embroidery. 2009
جواهرات
در ادامه کارهای بازیافتی 1389، دختران یازده ساله مدرسه هاجر، با لیوان های یکبار مصرف سهمیه هفتگی شیر، برای خود النگو و گردنبند ساختند.
(فاطمه عروسک زباله ای خود را به مدرسه آورد تا به همراهش عکس یادگاری بگیرد.)
Jewellery
Following the recycling projects in 2009, the 11-year-old girls of Hajar School made bracelets and necklaces for themselves with glasses of weekly milk ration.
(Fatemeh brought her recycle doll to school to take a souvenir photo with it.)